باسمه تعالی
فلسفه برنامه ای است که متعهد شده کمک کند عاقلانه تر و با تاسف و پشیمانی کمتر زندگی کنیم این شش اندیشه پایین از فلسفه غرب هستند که می تواند الهام بخش و تسلی دهنده باشند.
1-WHAT NEED IS THERE TO WEEP OVER PARTS 0F LIFE THE WHOLE OF IT CALLS FOR TEARS
(از گریستن بر تکه های زندگی چه حاصل ،برتمام آن می باید گریست) فیلسوف رومی ،سنکا که عادت داشت برای تسلی اطرافیان و خود از این طنز تلخ، استفاده کند که نکته کلیدی فلسفه رواقی است . مکتبی که به کمک سنکا پایه گذاری و برای ۲۰۰ سال بر غرب حاکم شد .مکتب رواقی میگوید گریان و عصبانی می شویم نه صرفا بخاطر اینکه برنامه ها شکست خورده بلکه برنامه ها شکست خورده و ما انتظار داشتیم که شکست نخوریم . بنابراین به نظر سنکا وظیفه فلسفه این است که به نرمی و محترمانه ناامیدمان کند قبل از اینکه زندگی بخواهد با وحشی بازی مارا نا امید کند . هرچه انتظارمان کمتر باشد کمتر رنج می کشیم .به کمک این بدبینی آرام بخش باید تلاش کنیم از ترکیب خشم و اشک ماده ای بسازیم با قابلیت اشتعال خیلی کمتر یعنی سودا و غم .سنکا نمیخواست انسان را افسرده کند فقط می خواست از آن نوع امید معافمان کند که وقتی ناامید میشود تلخ میشود و با کج خلقی ،عربده میکشد.
2- در اواخر قرن چهارم همانطور که امپراتوری عظیم روم فرو می پاشید فیلسوف پیشرو آن عصر ،سناگوستین به شدت علاقهمند شد به دلایل احتمالی آشفتگی آشکار دنیای انسانی ،یک اندیشه مرکزی به یاد ماندنی تحت عنوان peccatum originale (گناه نخستین یا معصیت آغازین) را پرورش دهد. آگوستین گفت :که ذات انسان به طور طبیعی تباه و آسیب دیده است چون در باغ عدن ،حوا (ام البشر )با خوردن میوه درخت دانش در برابر خدا گناه کرد سپس گناه او به فرزندانش به ارث رسید و حالا همه تلاشهای زمینی انسان ،محکوم به شکست است چون حاصل روح خراب انسانی است .این عقیده عجیب ، شاید از دید تحتاللفظی درست نباشد ولی به عنوان تمثیلی برای توضیح فضاحت دنیای ما نوعی حقیقت شاعرانه و فریبنده در خودش دارد هم برای آتئیست ها و هم برای مومنین .آگوستین می گوید شاید نباید از گونه انسان انتظار زیادی داشته باشیم و شاید این فکر در شرایط خاص می تواند اندیشه رهایی بخش باشد که باید در ذهن داشته باشیم .
3-KINGS AND PHILOSOPHERS SHITAND SO DO LADIES
)شهریاران و فلاسفه خراب کاری می کنند و همچنین بانوان محترم )این رک گویی در مقاله از فیلسوف فرانسوی قرن ۱۶ میشل دومونته ،اتفاق میافتد .وی نمی خواست بددهنی نماید بلکه هدف محبت آمیزی دارد و قصد داشت خودمان را به کسانی که زندگیهای آنچنانی ایشان ،به طرز دردناکی تاثیرگذار به نظر آمده و با زندگی ما ها خیلی فرق دارد نزدیکتر احساس کنیم .وی می توانست به این مسائل اضافه کند که این انسانها پنهانی احساس خود کم بینی و رد شدن میکنند و در زندگی مشکل دارند .مونته میخواست ما را از نداشتن عزت نفس و شرم، رها کند چرا که این حس اغراق آمیز ازتوهم تفاوت بین ما و دیگران قدرتمند نشأت میگیرد .لحظات وحشت قبل از سخنرانی مهم ویا یک قرار عاشقانه ،بایدجمله مونته را در ذهن تب آلود و کم جرات مرور کنیم وبه یاد بیاوریم که هرچقدر موقرباشه بیشتر از چند ساعت با فروتنی و آسیب پذیری نشستن سر توالت ،فاصله ندارد
ABILIITY TO SIT ALONE IN OUR ROOM 4-ALL OUR UNHAPPINESS COMES
(اندوه من از آن است که از تنها نشستن در اتاق ناتوانیم ) خود این گفته از فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم پاسکال البته کلمه به کلمه درست نیست و لی مثل همه کلمات قصار فلسفی خوب ،قصد دارد یک اندیشه مهم را برجسته کند تا یک بینش عمومی را برای همه جا بیاندازد . حاصل این امر این است که یک تعداد زیادی از انسانها درباره ما دچار سوءتفاهم میشوند .تنها نشستن معنایش این نیست که روی تخت چمبره بزنیم یعنی بدون حواس پرتی ،پیش خودمان بمانیم ،لذت های کوچک را درک کنیم ،محتویات ذهن را مورد مراقبت قرار بدهیم و اجازه بدهیم جنبههای مهم اما خاموش و ساکت ذهنمان به سطح بیایند.قبل از عمل کردن فکر کنیم. جمله پاسکال سنگین است چون صداهای بلند تر فرهنگ ما دقیقا معکوس این را می گویند .بیشتر اوقات تحریک می کنند که بیرون بیشتر فعالیت کنند بیشتر دنبال ماجرا باشند و کمتر غرق رویا پردازی فکورانه شوند. با دلگرمی پاسکال باید یاد بگیریم با خودمان دوستان بهتر و کم حرف تری بشویم .
SUB SPECIE AETERNITATIS -5
اصطلاح به یاد ماندنی از کتاب اخلاق فیلسوف هلندی باروخ اسپینوزا که درسال 1677 منتشر شد .
از دیدگاه اسپینوزا روظیفه فیلسوف این است که یادمان بدهد به رنج و ناامیدی خودمان از منظر ابدیت نگاه کنیم.مثل این که داریم از مسافتی دور به زمین نگاه میکنیم ازیک سیاره دیگر. مسئله اسپینوزا خیلی مدیون گالیله بود .از این نظرگاه رفیع ،وقایعی که آزارم میدهند دیگر لازم نیست تکاندهنده و عظیم باشند .طلاق یا اخراج از شغل چه میتواند باشد وقتی از کره ماه ، آن را ببینی . در عشق ،جواب رد شنیدن چه می تواند باشد در مقیاس تاریخ چهار و نیم میلیارد ساله زمین .طبیعت ما همیشه باعث میشود به اغراق کشیده شویم درباره اینجا و اکنون .ولی هوش منطقی، زاویه دید یگانه ای را جایگزین میکند .دراین دیدگاه مادر چیزی شرکت میکنیم که اسپینوزا به آن گفت: تمامیت ابدی .دست از سرزنش شرایط موجود برداریم و با آرامش روشن بینانه تسلیم جریان امور شویم.
6- AUS SOKRUMMEM HOLZE ALS VORAUS DER MENS CH GEMASCH IS KANNNICHTS GANZ GERADES GEZIMMERT WERDEN
این جمله آلمانی، بلنداست ولی بشدت چشمگیر ، رهایی بخش و جان کلام فلسفه غرب است (از الوار کج و کوله بشریت، هرگز چیز راست و درست، ساخته نشد. )
فیلسوف آلمانی قرن هجدهم ،امانوئل کانت نوشته که از ما میخواهد قبول کنیم که هر کاری انسان انجام می دهد همیشه کمی سست و لرزان از آب درمی آید. چون ما موجوداتی هستیم که همان اندازه که منطق و هوش شریف داریم همانقدر هیجانات و غرائز غلط انداز داریم .آدم با شعور این حقیقت تلخ را از اول می پذیرد و انتظار کمال ندارد. در ازدواج آدم خردمند تو قع ندارد که یک نفر برایش همه چیز شودو بعد از اینکه همه چیز نبود لعنتش نمیکند. این مهم که کانت اضافه کردنیزقابل توجه است که تخته ناصاف در دستان یک نجار با استعداد میتواند به یک کفپوش زیبا تبدیل شود
منبع:مدرسه زندگی فارسی ، فیلم کوتاه (اندیشه هایی از فلسفه غرب )