ویلیام جیمز و روان شناسی دین
روانشناسی دین شامل تاملات و مطالعات روانشناختی در خصوص تجارب سنت ها و نگرش های دینی است. هدف این دانش توصیف و تبیین عوامل و زمینه های دینداری و ابعاد آن سنجش و اندازه گیری دینداری و آثار و پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی است بنابراین روانشناسی دین به تحلیل روانشناختی مفاهیم و آموزههای دینی به معنی پیدایش و رشد، تبیین آسیب شناسی و پیامدهای موضوعات دینی می پردازد .از آنجا که روانشناسی دین زیرمجموعه دو دانش روانشناسی و دین پژوهی قرار میگیرد به فراخور تنوع دیدگاهها به این علم روش های گوناگون اعم از روشهای کیفی و کمی کیفی و کمی به کار گرفته می شود
به طور کلی سه سنت در روانشناسی دین وجود دارد سنت انگلیسی آمریکایی سنت فرانسوی و سنت آلمانی. ویلیام جیمز از مهمترین روانشناسان پراگماتیسم است کتاب مهمش به انواع تجربه دینی میپردازد .کتاب انواع تجربه دینی که مجموعه سخنرانی های جیمز درباره تلویزیونی است به رغم انتقادات به سرعت اثری تبدیل شد که مورد توجه قرار گرفت. معروف است که راسل به وینگر اشتاین توصیه کرد که این کتاب را بخواند
ویلیام جیمز روانشناس تجربی و واقع گرا و فیلسوف معروف پراگماتیسم از مهمترین مروجان سنت آمریکایی این مکتب است. جیمز که مذهب پروتستان را داشت دارای دغدغه های دینی بود و خود وی از جهت عاطفی دلبستگی و گرایش خاصی به احوال دینی داشت . اودر کتاب انواع تجربه دینی می گوید :"خمیره ذاتی من به طور کامل به این التذاذات روحانی وابسته است."
جیمز آثار رضایت بخش یک عقیده را حالتهای لذت آرامش ذهن و روان ،برخورد سازنده با زندگی و صفات سالم شخصیت می داند و خواستار حفظ همه چیز و هم خواستار پیروی از منطق وهم حواس و هم به حساب آوردن متواضعانه ترین و شخصی ترین تجارب عرفانی که نتایج عملی داشته باشد بود.وی میگوید پراگماتیسم اگر چه به واقعیتها علاقهمند است از تعصب ماده گرایانه ای که تجربه گرایی معمولی بدان دچار است بدور است" اگر ثابت شود نظرات خداشناسی در زندگی فرد دارای ارزش اند آنها برای پراگماتیسم حقیقی یعنی به اندازه ارزششان خوب هستند"
جیمز در تعریف دین نیز نگاهی تجربی دارد و می گوید بسیاری از فیلسوفان دین تلاش کردند تعاریف زیادی برای دین ارائه نمایند اما هیچ یک نتوانستند جوهر و ذات واحدی را برای دین تعیین نمایند و در نهایت ویژگی های دین را بیان کرده اند .
او معتقد است نمی توان به جوهر دین رسید بلکه تنها می توان ویژگی های آن را نشان داد. پس دین نامی است برای مجموعهای از ویژگیها. واژه دین بریک اصل و یا گوهر واحد دلالت ندارد بلکه نامی است برای مجموعهای از چیزها. این عبارت است از احساسات اعمال و تجارب شخصی انسانها که در عالم تنهای ایشان اتفاق میافتد بگونهای که خودشان را در ارتباط با آنچه امر الوهی تلقی میشود مییابند. او گوهر دین را احساسات و سلوک عملی ادیان میداند و درباره حیات دینی که بارها از آن سخن میگوید معتقد است که حیات دینی به طور گسترده به دنبال آن است که شخص را استثنایی و غیر عادی بسازد(جمیز ص۲۶ تا ۵۲)
همانطور که اشاره شد ویلیام جوهر دین را در حریم تجربی دینی درونی جست وجو می کردو مهمترین بخش دین را در ارتباط شخصی با خدا می دانست . او در این نگاه بجای بررسی دلایل وجود تجربه دینی به آثار آن در زندگی مردم توجه دارد .در کتاب انواع تجربه دینی جیمز میگوید:" میکوشم توجه شما را به نگرش درباره اعتقاد به چیزی که آن را نمیتوان دید جلب کنم و از لحاظ روانشناختی احوال روانی مانند نگرشها و اخلاقیات اعمال هیجانها و احوال دینی مربوط به آگاهی مان را بررسی کنم .چیزهایی که معتقدیم همراه ما به طور واقعی یا ذهنی وجود دارند در ضمن بررسی این احوال روانی نمونهها و تجاربی را بیان می کند که افراد گزارش کرده اند مانند احساس حضور یک وجود خاص، احساس حضور توام با نشاط و بهجت، احساس حضور روح یا روحانی یک شخص .همچنین او نتیجه میگیرد در دستگاه فکری و روانی ما یک حس حقیقت یاب وجود دارد که حقایق و واقعیتها را درک میکند و کار آن خیلی از حواس معمولی دیگر عمیق تر و دامنه تر است (جیمز ۳۹۵_۳۹۴)
او در باره تاثیر خداوند بر انسان معتقد است اگر از من بپرسندوجود خدای چگونه ممکن است در حوادث و رویدادهای بشری تغییری راسبب شود به سادگی جواب میدهم با اتصال بشر در موقع دعا و به خصوص وقتی عالم ماوراء حس، قلب آدمی را لبریز می کند .آنچه آدمی در این موقع احساس میکند این است که اصلی روحانی که به یک معنا از اوست و در عین حال از او جدا ست، در مرکز نیروی شخصی او اثری زندگیبخش میگذارد و زندگی جدیدی به او می بخشد، به طوری که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست(جیمز ۳۹۵)
جیمز در عین حال که تنوع ادیان را به رسمیت می شناسد گوهر یگانه ای را برای دین در نظر میگیرد .در سایه تنوع گستردهای که در اندیشه دینی وجود دارد نوعی یگانگی در احساسات و رفتار وجود دارد که باعث می شود این عناصر بهتر بتوانند گوهر دینداری را شناسایی کنند عقاید، نمادها و سایر آموزه ها صرفاً جنبه ثانوی دارند. در توصیف این احساس می گوید:" من سعی میکنم که از تمام تجارب دینی احساسات و عواطف شخصی و آنچه به آن تعلق دارد یک چیز بیرون آورم که هسته مرکزی همه ادیان بوده و روح مقدس ادیان آن را قبول داشته باشد. اگر نگاه اجمالی به ادیان متفاوت دنیا بیندازید خواهید دید که عقاید و افکار چقدر با هم مختلف هستند اما احساسات و سلوک عملی ادیان با هم فرق ندارند .وقتی زندگانی بزرگان دینی دنیا را مطالعه میکنید خواه مسیحی باشد یا بودایی و... میبینید عملاً زندگی آنها به هم نزدیک است بنابراین فرضیه ها و افکار مختلف که ادیان ایجاد می کنند در درجه دوم اهمیت هستند .اگر می خواهید گوهر دین را به دست آورید به احساسات و سلوک آنها نگاه کنید که ریشه دار ترین عوامل دینی هستند .(جیمز389-388)
ویلیام جیمز پس از آنکه گوهر تجربهها ی دینی را کیفیت و حالتی می داند که در این احوال حاصل میشود معتقد است استدلال و نیایش با خداوند گوهری ترین ابعاد دین است و نیایش یعنی هر نوع ارتباط یا گفتگو با قدرت های الوهی. نماز و نیایش به این معنای وسیع روحانی ترین و گوهری ترین بخش دین است نیایش همانا دین واقعی است(جیمز ۳۵۹)
هرچند در مجامع علمی به ویلیام جیمز پراگماتیسم عنوان شده است و از این جهت او در پارادایم تجربه گرایان قرار دارد ولی گاهی نظریات او به مسائل و جنبه تجربی آن غلبه می یابد، او گاهی از روش خود به داوری معنوی در برابر وجودی نام میبرد و در بهکارگیری تحقیقات نظری ازشیوههای مرور پژوهی ،مطالعه زنجیرهای، مطالعه مقایسهای و اسناد فردی استفاده میکند؛ ولیکن در پژوهش های روانشناسی اش به مطالعات تجربی و آزمایشگاهی توجه ویژهای دارد و در تحلیلهای روانشناسی از احوال دینی نیز از روش های درون نگری ،آزمایشگری و مقایسه ای استفاده می کند .وی اولین آزمایشگاه روانشناسی را در سال ۱۸۷۶ در آمریکا تاسیس کرد.
منابع
جیمز ،ویلیام ،دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، تهران انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ،چاپ دوم، ۱۳۷۲
وولف، دیوید ام، روانشناسی دین، ترجمه محمد دهقانی ،تهران، انتشارات رشد ،۱۳۸۶
مگی ،برایان ،سرگذشت فلسفه، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نشر نی، ۱۳۸۷
موسوی،مهدی، درآمدی بر روانشناسی دین، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،۱۳۸۵
- ۰۰/۰۹/۱۸