سیری در اندیشه نیچه (عشق به سرنوشت) برگرفته از کانال مدرسه زندگی فارسی
یکی از غریب ترین و مسحور کننده ترین جنبههای اندیشه نیچه شور و شوق مداومش برای مفهومی بودکه از آن ( عشق به سرنوشت ) یاد می کرد.مطلبی که از عبارت لاتین گرفته بود( پذیرش راسخانه و مشتاقانه هر آن چیزی که در زندگی برافراد گذشته است. )
انسان عاشق بر سرنوشت دنبال این نیست که چیزی را از گذشته خود پاک کند بلکه آنچه را که رخ داده از بد و خوب ،خبط ها و خردورزی ها را با قدرت و آغوش بازحق شناسی و نوعی شور مستی می پذیرد.
این تمرداز دستکاری و روتوش کردن گذشته در بسیاری از آثار نیچه به منزله یک فضیلت اعلام می شود.
در کتاب( اندیشه طربناک) که در دوره ای از سختی و عسرت شخصی این فیلسوف خلق شده است نیچه می نویسد:" میخواهم بیشتر و بیشتر بیاموزم تا در ضرورت جز زیبایی چیزی نبینم آن گاه از مردمی خواهم شد که جمال میآفریند."
مهر به سرنوشت
"بگذار از این به بعد این عشق من باشد؛ من بر زشتی لشکر نخواهم آراست، متهم نخواهم کرد، حتی اتهام زنان را نشان نمی کنم .تنها کار سلبی من چشم برگرداندن است و سرانجام آرزویم این است که روزی از آری گویان شوم."
نیچه چند سال بعد در ECCE HOMOنوشت: دستور من برای نیل به عظمت عشق به سرنوشت است. اینکه هیچ چیز را چه در گذشته یا آینده و یا در ابدیت طور دیگر نخواهیم.و نه تسلیم درهنگام ضرورت ونه پنهان داشتن آن،بلکه عشق به آن.
در بیشتر جنبه های زندگی اغلب اوقات ما برعکس عمل میکنیم. وقت زیادی صرف شمردن خطاهایمان می شود و نسبت به آن ها و پیچش سرنوشت افسوس می خوریم؛و معمولا در برابر هر چیزی که از تسلیم و رضا نشانه ای داشته باشد جبهه می گیریم وقصد می کنیم که سیاست و اقتصاد و مسیر تاریخ ... تغییر داده و بهتر شویم و لازمه این امر خودمان این است که خودمان در گذشته جمعی بی عمل نباشیم .
نیچه نیز خودش در بعضی از احوال خود این سرنوشت را می شناخت. نیچه در آثارش تاکید بر اثبات خود ابتکار عمل کم نیست . عبارت: "اراده معطوف به قدرت تجلی همین سرزندگی و چیرگی بر موانع می باشد. " لذا برای بسر آوردن زندگی خوب باید تعداد زیادی از عقاید متضاد را کنار همدیگر را مدیریت کنیم . ما به اندیشه ای نیاز داریم که زخم ها را بهبود بخشد.
نیچه از ما نمی خواهد در قابل تسلیم و رضای شکوهمند واراده بخرج دادن و تلاش یکی را انتخاب کنید بر اساس موقعیت ، حرکت فکری و فرهنگی بعدی را انتخاب کنیم . او در نظر دارد که جعبه ابزار ذهن ما بیشتر از یک دست افزار داشته باشد. بعضی موقعیت ها بطور خاص کار با فلسفه مبتنی بر اراده، پیش می رود. ودربعضی موارد باید قبول کنیم و با گریز ناپذیری نجنگیم .
درزندگی نیچه چیزهایی بود که تلاش می کرد آنهارا تغییر دهد وبر آنها چیره شود از محدویت خانواده در آلمان به کوههای آلپ سوئیس فرارکرد. تلاش کرد از تنگ نظری هیات علمی فرار کند و به دنبال نویسنده مستقل بودن رفت ،به دنبال همسری بود که معشوق باشد و هم همسفر روح.ولی در بسیاری از پروژههای خودسازی شکست خورد . نحوه افکاروالدین و اطرافیان اورا آزارمی داد.فروش کتابهایش بسیار بد بود و وضعیت اقتصادی او بسیار افتضاح بود.ودر بسیاری از موارد حسرت انجام کارهای گذشته خود را می خورد و با اگر های فراوانی (IF ONLY) را عنوان می کرد. مانند اگر قلمم مردم پسندتر بود ،اگر در فرانسه به دنیا آمده بودم و....
سیری در اندیشه نیچه (عشق به سرنوشت )برگرفته از کانال مدرسه زندگی فارسی
بخاطر همین افکار که خراش و فرسایش روحی بود ،که نهایتا اندیشه مهر به سرنوشت آرام آرام برای نیچه متقاعد کننده شد ،تسلیم و رضا چیزی بود که لازم داشت پس از ساعتها خویشتن کشتن و خود خوری عقل از سرش نپرد .
این اندیشه ای است که ما ساعت چهار صبح لازم داریم تا ذهن را آرام کنیم در حالی که از نیمه شب درحال پیچش درد با خودش می باشد.
این اندیشه ای است که یک روح آزرده می تواند باکمک آن می تواند با اولین پرتو خورشید رو برو شود .در اوج حالت تسلیم و رضا متوجه میشود که اوضاع نمی توانست جور دیگری باشد زیرا هرجور که هستیم و باشیم در شبکه ای در هم تنیده از وقایع و شرایط نوشته شده زندگی می کنیم با تولد ما شروع شده و ما از تغییر آن ناتوان هستیم . آن وقت در برابر اتفاق هایی که افتاده اعم ازتلخ و یا شیرین تسلیم بوده متعهد شویم وبا ویرانگری نخواهیم اوضاع بصورت دیگری پیش رود .اگر فاجعه بوده ما از مبدا بسوی مقصد پیش رفتیم درآن صورت باغم و خلسه ای خیس از اشک به تمام زندگی اعم از لحظات وحشتناک و یا ناب نادر آن یک آری( YES ) جانانه می گوییم . نیچه در نامه ای که در تابستان سال ۱۸۸۲برای دوستش فرستاد سعی کرد این حالت رضا را توصیف کند که یاد گرفته بود تا از عذاب ها رهایی یابد :"من در حال تسلیم دربرابر قضا و قدر هستم و نامش را مهر سرنوشت گذاشته ام آن طور که راضی هستم در میان آرواره های شیر بجهم "و این جایی است که پس از کلی حسرت ما هم باید یاد بگیریم گاهی به نیچه ملحق شویم .
- ۰۰/۰۸/۰۹